اللهم صل علی محمد وآل محمد
تو چیز دیگری
یه غزل فوق العاده زیبا امیرخسرو دهلوی
ای چهرهٔ زیبای تو رشک بتان آذری
هر چند وصفت میکنم در حسن از آن زیباتری
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
حوری ندانم ای پسر فرزند آدم یا پری؟
آفاق را گردیدهام مهر بتان ورزیدهام
بسیار خوبان دیدهام اما تو چیز دیگری
ای راحت و آرام جان با روی چون سرو روان
زینسان مرو دامنکشان کارام جانم میبری
عزم تماشا کردهای آهنگ صحرا کردهای
جان ودل ما بردهای اینست رسم دلبری
عالم همه یغمای تو خلقی همه شیدای تو
آن نرگس رعنای تو آورده کیش کافری
خسرو غریبست و گدا افتاده در شهر شما
باشد که از بهر خدا سوی غریبان بنگری
اللهم صل علی محمد وآل محمد
یا علی (ع)
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم صل علی محمد وآل محمد
قایق
قایقی ساخته ام…
جنسش از راز و نیاز
بادبانش از صبر،
دکلش از ایمان
در شبی مهتابی…
سفری دور و دراز،
می کنم از لب دریا آغاز،
دل به امواج بلا خواهم داد…
اگرم ساز مخالف زند و باد به همراهی طوفان خواهد،
که مرا منصرف از راه کند،
راه بیراهه کند،
باکی نیست…
من به همراه دعایی دارم،
و به دل قطب نمایی دارم،
و اگر در طی راه،
به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی…
باز اندوهی نیست،
بازوانی دارم،
میزنم آب و شنا می کنم و میدانم
که « خدایی » دارم…?