السلام علیک یا فاطمه الزهرا
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ، حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَأُمِّ أَحِبَّائِكَ وَأَصْفِيائِكَ، الَّتِي انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلَىٰ نِساءِ الْعالَمِينَ .
اللّٰهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَكُنِ الثَّائِرَ اللّٰهُمَّ بِدَمِ أَوْلادِها .
اللّٰهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدىٰ، وَحَلِيلَةَ صاحِبِ اللَِّواءِ، وَالْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإِ الْأَعْلىٰ، فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلَىٰ أُمِّها صَلاةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ أَبِيها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّبِها أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها، وَأَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هٰذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ.
خدایا درود فرست، بر صدّیقه فاطمه زکیه، محبوبهی حبیبت و پیامبرت و مادر دوستانت و برگزیدگانت که او را انتخاب نمودی و برتری دادی و برگزیدی، بر فراز بانوان جهانیان.
خدایا از کسانی که به او ستم کردند و حق او را سبک شمردند، انتقامش را بگیر و خونخواه خون فرزندانش باش.
خدایا همچنان که او را مادر امامان هدایت و همسر صاحب پرچم در قیامت و گرامی در انجمن والاتر قرار دادی، پس بر او و مادرش درود فرست، درودی که آبروی محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) را به آن گرامی بداری و دیدهی فرزندانش را روشن کنی و برسان به ایشان از سوی من، در این ساعت برترین درود و سلام را.
مصباح المتهجد شیخ طوسی، ج1، ص 401
میکده
:
دل و دين و عقل و هوشم همه را بر آب دادي
ز کدام باده ساقي بمن خراب دادي
چه دل و چه دين و ايمان همه گشت رخنه رخنه
مژه هاي شوخ خود را چه بغمزه آب دادي
دل عالمي ز جا شد چه نقاب برگشودي
دو جهان بهم برآمد چه بزلف تاب دادي
در خرمي گشودي چه جمال خود نمودي
ره درد و غم ببستي چه شراب ناب دادي
ز دو چشم نيم مستت مي ناب عاشقان را
ز لب و جوي جبينت شکر و گلاب دادي
همه کس نصيب خود را برد از زکوة حسنت
بمن فقير و مسکين غم بي حساب دادي
همه سر خوش از وصالت من حسرت و خيالت
همه را شراب دادي و مرا سراب دادي
ز لب شکر فروشت دل (فيض) خواست کامي
نه اجابتي نمودي نه مرا جواب دادي
ملامحسن فیض کاشانی
عالم
؛(
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
ناموس عشق و رونق عشاق میبرند
عیب جوان و سرزنش پیر میکنند
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
باطل در این خیال که اکسیر میکنند
گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتیست که تقریر میکنند
ما از برون در شده مغرور صد فریب
تا خود درون پرده چه تدبیر میکنند
تشویش وقت پیر مغان میدهند باز
این سالکان نگر که چه با پیر میکنند
صد ملک دل به نیم نظر میتوان خرید
خوبان در این معامله تقصیر میکنند
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست
قومی دگر حواله به تقدیر میکنند
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
اللهم عجل لولیک الفرج
26مهر
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
باور نمیکنم
زیارت امام رضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا
الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَی
مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ
الشَّهِیدِصَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً
مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی
أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
اربعین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
:(
امیرکبیر
آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت :نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت :
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم
برگرفته ازکتاب داستان راستان شهید مطهری
دعایم کن
من در دور دست ترین نقطه جهان ایستاده ام. درکنار رودی که می خواند برای تو…
مرا بسپار در یادت به وقت بارش باران . نگاهت گر به آن بالاست و در رقص دعا قلبت مثال بید میلرزد دعایم کن… دعایم کن که من محتاج محتاجم…